شما فکر مي کنيد که من بيان داشتم، خير، مي رفتم پِت پِت مي کردم. يک تابستاني رفتم پيش امام رضا (عليه السلام) گفتم:
آقا فداتون بشم، نوکرتونم، يا لطف کنيد يا به من بگوييد از طلبگي خداحافظي کنم.
ديدم زبانم باز شد مثل قفل که باز مي شود. از آن وقت به بعد هر چه منبر رفتم خودم بيشتر از شنوده لذت مي برم.
???خاطره اي از استاد اخلاق آيت الله قدرت الله #نجفي (حفظه الله تعالي)
#قِصَص_اهل_دل
?@abdorrezanazari
درباره این سایت